سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خداوند بخشنده و مهربان

 

:. شیطان از فضایل على علیه السلام سخن مى گوید .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
از سلمان فارسى نقل شده که گفت : روزى گذر شیطان به جمعیتى افتاد که از على علیه السلام بدگویى مى کردند! در مقابل آنها ایستاد. جمعیت گفتند: کى هستى که مقابل ما ایستادى ؟ جواب داد: ((ابومره )) هستم (لقب شیطان است ) گفتند: آیا سخنان ما را شنیدى ؟ گفت : اى بر شما! آیا على بن ابى طالب علیه السلام را که مولاى شما است ، ناسزا مى گویید؟ آنها گفتند: از کجا دانستید که ایشان مولاى ما است ؟ گفت : از قول پیامبر خود شما که ((در غدیر)) فرمود: ((هر کس من مولاى او هستم ، على مولاى او است . خدایا! دوست بدار کسى که على را دوست بدارد و دشمن بدار کسى که على را دشمن بدارد.))(549)
آنها گفتند: آیا تو درباره او چنین مى گویى ؟ شیطان گفت : اى جمعیت ! کلام مرا بشنوید. من در میان طایفه جن دوازده هزار سال خدا را عبادت کردم . وقتى خداوند جنیان را هلاک کرد. من از تنهایى به خدا شکایت کردم . مرا به سوى آسمان دنیا بالا بردند. من در میان ملائکه دوازده هزار سال دیگر خدا را عبادت کردم ؛ در حالى که خدا را تسبیح و تقدیس مى نمودم . ناگهان نورى که همه جا را روشن کرده بود بر ما تابید. در اثر این نور همه ملائکه به سجده افتادند و گفتند: پاک و منزه است خدا. این ، یا نور ملک مقرب است یا نور نبى مرسل . ناگهان ندایى از جانب خداوند آمد که : این نور نه از ملک مقرب است نه از پیامبر مرسل ؛ بلکه این نور پاک از على ابن ابى طالب علیه السلام است .(550)
درباره علاقه شیطان به حضرت على علیه السلام روایاتى وارد شده : روزى آن حضرت به شیطان گفت : اى ابو الحارث ! آیا براى قیامت خود چیزى ذخیره کرده اى ؟ گفت : یا على محبت و دوستى تو را.(551)
بلى شیطان هم ، حضرت على علیه السلام را مى شناسد و پى به مقام و مرتبه او برده است . در قیامت هم چشم امید به شفاعت او دارد.

:. حربه شیطان به خودش برگشت .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ  روزى حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام براى انجام کارى ، یکى از غلامان خود را صدا زد. شیطان او را وسوسه کرد که جواب آن حضرت را ندهد. چندین بار او را صدا کرد، جواب نیامد! حضرت به جست و جو پرداخت . دید آن غلام پشت دیوارى دراز کشیده و مشغول خرما خوردن است .
آن حضرت فرمود: اى غلام ! مگر صداى مرا نمى شنیدى که جواب نمى دادى ؟ غلام عرض کرد: چرا. فرمود: چرا جواب نمى دادى ؟ عرض ‍ کرد: یا على ! مى خواستم تو را به غضب آورم ؟!
حضرت على فرمود: من هم کسى را که به تو دستور داد مرا به غضب آورى ، به خشم مى آورم . من شیطانى را که به نام ((ابیض )) است و تو را وسوسه کرد تا جوابم را ندهى و من هم از سر خشم تو را مجازات کنم به غضب مى آورم .
سپس فرمود: ((انت حر لوحه الله )) من تو را آزاد کردم ، تو را براى رضایت خداوند متعال در راه او آزاد نمودم .(548)
شیطان نه این که نتوانست آن حضرت را به غضب آورد بلکه ایشان شیطان را به غضب آورد و بر آن ملعون مسلط شد.

:. شیطان دشمنان على علیه السلام را معرفى مى کند .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ  
از انس بن مالک نقل شده که : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روزى با على علیه السلام بر در خانه نشسته بودند. پیرمردى پیش آمد به آن حضرت سلام کرد و رفت . بعد از رفتن او حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به على فرمود: یا على ! او را شناختى ؟ عرض کرد: یا رسول الله ! نشناختم . فرمود: آن شخص ابلیس بود. على عرض کرد: یا رسول الله ! اگر شناخته بودم با یک شمشیر او را از پاى در مى آورم و امت تو را از دست او نجات مى دادم .
ابلیس برگشت پیش على علیه السلام و گفت : یا على ! در حق من ظلم کردى . آیا نشنیده اى که خداوند مى فرماید: ((و شارکهم فى الاموال و الاولاد)) به خدا قسم ! من در نطفه کسى که تو را دوست داشته باشد، شرکت نکرده ام و نطفه او پاک است .(546)
از جابر بن عبدالله نقل شده : مادر خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بودیم . ناگهان دیدم کسى در رکوع و سجده گریه و زارى مى کند. گفتیم : یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم ! این شخص چه نماز خوبى مى خواند! فرمود: او آن کسى است که پدر ما را از بهشت بیرون کرد. على علیه السلام بى مهابا حرکت کرد رفت او را گرفت و درهم فشار داد، به طورى که دنده هاى راست او در چپش فرو رفت و فرمود: ((ان شاء الله )) تو را مى کشم .
شیطان گفت : تو نمى توانى مرا بکشى ؛ زیرا عمر و اجل من در پیش خدا معلوم است . چرا مى خواهى مرا بکشى ؟ هیچ کس دشمن تو نیست ، مگر این که من جلوتر از پدرش نطفه ام را در رحم مادرش ریخته ام و در اموال و اولاد دشمنان تو شرکت مى کنم .(547)

 


ارسال شده در توسط mohammad